سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چون طلیعه نعمتها به شما رسید ، با ناسپاسى دنباله آن را مبرید . [نهج البلاغه]
پاییز 1385 - مهربان
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 53589
بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 1
............. بایگانی.............
تابستان 1386
بهار 1386
زمستان 1385
پاییز 1385
تابستان 1385
بهار 1385

..........حضور و غیاب ..........
یــــاهـو
........... درباره خودم ..........
پاییز 1385 - مهربان
مهربان

.......... لوگوی خودم ........
پاییز 1385 - مهربان .......جستجوی در وبلاگ .......

.......لوگوی دوستان ........





......... لینک دوستان ...........
الهه امید
پرنیا
ستاره
مستانه
موسیقی بودن
هستی

............آوای آشنا............

............. اشتراک.............
 
............ طراح قالب...........


سخنی اخلاقی از اوشو
  • نویسنده : مهربان:: 85/9/7:: 1:48 عصر

  • تو باید  یکه بودن و  بی بدیل بودن خود را بفهمی.


    خودِ یگانه ات را دوست بدار،


    خودت را محترم بدان،


    به صدای خودت احترام بگذار،


    به آن گوش بسپار و به توصیه اش عمل کن.


    با پای خود به دوزخ رفتن،


    بهتر از آن است که با پای دیگران به بهشت بروی.


    زیرا آزادی خود را به دیگران سپردن،


    به هیچ وجه حلاوت بهشت را ندارد.


    با چشمان طبیعی خودت به جهان نگاه کن،


    چشم عاریه ای دیگران،


    هیچ چیز را به تو نشان نخواهد داد.


    کورانه دیگران را دنبال نکن،


    چشمان تو برای دیدن است،


    نه برای بستن.


    خود را محترم بدان و دیگران را نیز.


    همین تغییر مختصر،


    تحولی شگرف را در زندگی ات به وجود خواهد آورد.


    این تغییر،


    استحاله ی روح تو را در پی خواهد داشت.


    این جاست که تاب و شکیباییٍ نگاه می شکند
     


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    هجرت
  • نویسنده : مهربان:: 85/8/15:: 12:23 عصر
  • ای سرا پاناز

    پشت باغستان دشتی سبز است

    ساکنانش ازاد

    خانه ها فا قد چفت وبست است

    سفره ها گسترده

    در، باز

    مهربانی را وقتی از در میرانند

    از پنجره میا ید

    لقمه نانی با یک سر سوزن لطف

    سهم ما میشد کافی بود

    برویمِِ

    اشکوری 


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    اول مظلوم
  • نویسنده : مهربان:: 85/7/20:: 11:21 صبح

  • نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    امید
  • نویسنده : مهربان:: 85/7/16:: 1:22 عصر
  • همصدای دریـا

    مــگو کـه غـربت این باغ را تماشا نیسـت

    مــگو کــه چلچلـه‌ها را امید فردا نیسـت

    مــگو غــروب بــرای همیشـه می‌مـانـد

    مـــگو کــه لشکـر صبح بهار پیدا نیسـت

    مــگو همیشـه فریـب سـراب را خوردیـم

    مــگو کــه دیـده ما همصدای دریا نیست

    بــگو بــه مــرغ ســحر آفتاب می روید

    و زخــم سینــه‌ی شـب قابل مداوا نیست

    وثوق


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------