با انسان از خدا سخن گفتن ، زیباست .ما نمیتوانیم به طور کامل ذات خدا را درک کنیم
زیرا ما خدا نیستیم .اما میتوانیم به شعور خود مجال دهیم تا با تجلیات مشهود خداوند رشد
یابد
هنگامی که عشق میورزید مگویید خدا در دل من است ، بلکه بگویید من در دل خدا هستم
ای هستی اگاه که پنهان از دیده ای، در جهان هستی و برای جهان هستی !
تو میتوانی صدایم را بشنوی ،زیرا تو درون منی و تو میتوانی مرا ببینی
زیرا تو بصیری ،لطف کن و در روح من دانه ای از حکمتت بکار تا در جنگل تو ببالد
واز میوه های توبیاورد .امین!
من خدا را میبینم که همچون مه از دریاها و کوهها ودشتها بالا میاید ...
خداوند از طریق مشیتش میبالد ،وانسان وخاک ،وهمه چیزهای روی
زمین به یاری اشتیاقشان به سوی خدا بالا میروند.
غم مخورید ای عزیزان ناتوانم ،زیرا قادر ی متعال در پس پشت وان سوی
این جهان مادی هست ،قادری که همه عدل است و رحمت است و شفقت است وعشق
تو ای انسان ؟خواهان ان هستی که دنیا را با چشمان خداوند ببینی ،ورازهای جهان دیگر را
با فکر بشری کشف کنی .چنین است ثمرات بی خبری
جبران خلیل جبران